بنـده ایـن کار را بـا همـکاری آقـای دکتـر گوهری فـر انجام دادم. ایشـان متخصـص اقتصاد توسـعه و تجارت بین الملـل هسـتند. در عیـن حـال بایـد تاکیـد کنـم کـه ایـن کار بـا تحقیقـات آقـای دکتر بهکـش، اسـتاد محترم، شـباهت های زیـادی دارد. هرچنـد با ایشـان هماهنگ نکرده بودم، اما به دلیل این شـباهتها، به خـودم می بالم کـه درس هـای ایشـان را بـه خـوبی فـرا گرفتـه ام و از منظـری کـه ایشـان بـررسی کرده انـد و مواردی کـه احتمالا صلاح ندیده انـد مطـرح کننـد، در اینجـا بیان می کنـم. آنچه که ارائه میکنم، حول محورهای مشـخصی قرار گرفته اسـت. اشـاره ای بسیـار مختصـر خواهـم کرد به ایـن موضوع که گسیختـگی ژئواکونومیـک چه مصادیـقی دارد و حداقـل در منطقـه مـا بایـد بـه چـه اثراتی توجه کنیم. سـپس به ظهـور هند خواهـم پرداخت و اینکه کشـورهای خلیج فـارس چگونـه بـا ایـن پدیـده روبـه رو می شـوند. همچنین بـه کریدورها اشـاره خواهم کـرد، چرا کـه این ها هـم ابـزار اشـتراک منافـع امـروز محسـوب می شـوند و هم به عنـوان ابـزاری برای رقابـت در تشـدید رقابت ها می تـوان از آن هـا یـاد کـرد. در نهایـت، جمع بنـدی خـود را بـه طور خلاصـه ارائه خواهـم داد. در رابطـه بـا ایاالت متحـده، اگـر به اسـناد مراجعه کنیم، شـاید قبـل از سـال های ۲۰۱۸ و حتی پیـش از آغاز جنـگ تجـاری، صحبت هـای جـدی دربـاره تقابل چیـن و آمریکا مطرح شـده بود. اما امروز شـاهد اقدامـات اجرایی در ایـن زمینـه هسـتیم. سیاسـتی کـه تحـت عنـوان Decoupling جـدایی اقتصادی مطـرح اسـت، می توانید از طریـق ایـن کلیـدواژه بـررسی کنیـد. بـه هـر حـال، آمریکا بـه این جمع بنـدی رسیده اسـت که اقتصاد خـود را از چیـن یـا اثرپذیـری اش از چیـن جـدا کنـد و تـا حـد امکان یـک اقتصاد بـدون ارتباط با چیـن را پیش ببـرد. این موضـوع باعـث شـده اسـت که گرانیگاه توجه شـان به سـمت حـوزه پاسیفیک متمایل شـود. در عین حـال، به نظر میرسـد کـه بازنگری هـایی در نقـش خـود بـه عنـوان ضامـن امنیـت در حـوزه خلیج فـارس انجـام میدهنـد. ایـن موضـوع را البتـه دوسـتانی کـه در ایـن حـوزه تخصص دارند، شـاید به طـور عمیق تر بیـان کنند. ما این مـوارد را از میـان سـطور اقتصـادی اسـتخراج کردهایـم. عالوه بـر این، در بحث دولت ترامـپ به عنوان دولتی کـه اخیرًاً در کاخ سـفید مسـتقر شـده اسـت، میدانیم که قصد دارد تولید نفت خود را به میزان سـه میلیون بشکه افزایش دهـد و در عیـن حـال، نقـش خـود را به عنـوان تأمین کننده انرژی کشـورهای همسـو تقویت کند. در مـورد اروپـا و اتحادیـه اروپـا، ایـن سیاسـت بـا تأخیـر نسـبت بـه آمریـکا در کلماتشـان بـه شـکل کاهـش ریسـک Risking-De از ارتبـاط بـا چیـن مطرح شـده اسـت. اروپایی ها با اکثر نقاط جهان مازاد تجـاری دارند، اما بـا چیـن کسـری تجـاری حـدود ۲۵۰ تـا ۲۶۰ میلیـارد دلار دارنـد، بـه این معنا که هرچـه تولید می کننـد، به نوعی به چین تقدیم می کنند. ارتباطات آنها با چین بسیار حسـاس اسـت. بیش از ۲۶ تا ۲۷ درصد از کل تجارتشـان وابسـته بـه چیـن اسـت، به ویـژه در حـوزه انرژی هـای سـبز کـه در صـدر اسـتراتژی های اروپـا قـرار دارد. آنهـا بـه شـدت نیازمنـد حفـظ ارتباط بـا چین هسـتند. توصیـه می کنـم گـزارش اخیـر ماریـو دراگی Draghi Mario، نخسـت وزیر سـابق ایتالیـا، کـه در حـوزه اسـتراتژیک اروپـا دیدگاه هـای مهـمی دارد، مطالعـه شـود. ایـن گزارش می توانـد چشـم اندازی از نـگاه اتحادیـه اروپـا بـه منطقـه و اقدامـات آتی آن ارائـه دهد. به نظـر مـن، در دوره ای کـه دربـاره INSTEX ابـزار حمایـت از مبادلات تجـاری با اروپایی ها بحـث میکردیم، اولویت هـای آنها را به خـوبی نمی شـناختیم و نمیدانسـتیم آنهـا چگونـه بـه مـا نگاه می کننـد. ما صرفـًاً دنبال ایـن بودیم کـه از ما خرید کننـد، امـا نمیدانسـتیم چـه چیـزی و چـرا بایـد بخرنـد تـا بتوانیـم این ارتبـاط را تقویـت کنیـم. بنابرایـن، من از اصـطلاح Decoupling جـدایی آمریـکا و Risking-De کاهـش ریسـک اتحادیـه اروپا اسـتفاده می کنم. اگـر بـه کشـورهای خلیج فارس و شـورای همـکاری خلیج فارس نـگاه کنیم، می توانیـم از آلبالی سیاسـت ها و اقدامات شـان به جمع بندی هایی برسیم. به نظر میرسـد این کشـورها به طور آگاهانه سیاسـت چندجانبه گرایی را در پیـش گرفتهانـد. آنهـا در عیـن حـال کـه روابـط بسیـار قـوی بـا چیـن دارنـد، ارتباطـات محکـمی نیز بـا غرب حفـظ کردهانـد. به عنـوان مثـال، در همـان زمـانی که بـرخی از آنها پیمـان ابراهیـم را امضا کردند و همکاری شـان با اسـرائیل را گسـترش دادند، روابط خوبی نیز با سـایر کشـورهای مسـلمان برقرار کردند و به پیمان QUAD پیوسـتند. ایـن پیمـان QUAD از ایـن جهـت قابل توجه اسـت که یک پیمـان امنیتی-نظامی بین ایـالات متحده، اسـترالیا، ژاپـن و هنـد اسـت. در ادامـه بیشـتر بـه نقـش هنـد در ایـن پیمـان خواهـم پرداخـت. این سیاسـت چندجانبه گرایی که اشـاره کردم، در موضعگیری کشـورهایی مانند عربسـتان سـعودی در طول جنگ اوکراین نیز مشـهود اسـت. آنها موضع روشنی در محکومیت جنگ نگرفتند و عملیات نفتی شـان تا حد زیادی با سیاست هایی همسـو بـود کـه درآمدهـای نفتی روسیه را حفـظ کند. همزمان، امارات همـان نقشی را که بـرای ما به عنوان یک قطـب مـالی ایفـا می کنـد، بـرای روسیه تحـت تحریم نیز بـازی می کنـد. بنابراین، این کشـورها به طـور آگاهانه در حـال پیشـبرد فعالیت هـایی هسـتند کـه آنها را به عنـوان یک قطب مهـم در جنوب ما مطـرح می کند. در مـورد هنـد، ایـن موضـوع صرفـًاً یـک تبلیغ یا خبر نیسـت. ممکن اسـت بـرخی در داخل تصـور کنند که ما بیـش از حـد بـه هنـد اهمیـت میدهیـم، اما هند در حال تبدیل شـدن به چین بعدی اسـت. این کشـور در میانه ایـن مسیـر قـرار دارد، نـه در ابتدای آن. توجه داشـته باشید که در پنج سـال گذشـته، هند هر سـاله رتبه خود در تولید ناخالص داخلی GDP جهانی را بهبود بخشیده اسـت. بر اسـاس شـاخص PPP برابری قدرت خرید، هنـد از رتبـه دهـم بـه پنجم صعود کـرده اسـت و پیشبینی ها نشـان میدهد که بـا همین روند، تا سـال ۲۰۲۸ می توانـد بـه سـومین اقتصـاد بـزرگ جهـان تبدیـل شـود. این به معنـای شـکلگیری یک قطـب بـزرگ اقتصادی در نزدیـکی مـا اسـت کـه پـس از ایـاالت متحـده و چین قـرار میگیرد. صـادرات هنـد در حال حاضر بیـش از یک تریلیون دالر اسـت و پیشبینی می شـود به دو تریلیون دلار برسـد. هند همچنین از چند سـال پیش سیاسـتی بـا عنـوان India in Make را در پیـش گرفتـه اسـت کـه هـدف آن انتقـال صـادرات از حـوزه خدمـات به حوزه صنعـتی اسـت. هندی هـا بـه دلیـل انگلیسیزبـان بـودن، در حـوزه خدمـات مزیت هـای قابـل توجـهی دارنـد، امـا اکنـون در حـال حرکت به سـمت صنعتی شـدن هسـتند. بحث های زیـادی وجود دارد که آیا قطب صنعـتی که قب ًًال بـا چیـن شـناخته می شـد، بـه هند منتقل خواهد شـد یا خیر. با توجه به سیاسـت های بسـتهای که چیـن در پیش گرفتـه اسـت و بـازی چندجانبه گرایانه هند کـه در ادبیات آنها به عنوان Alignment-Multi شـناخته می شـود، این کشـور توانسـته اسـت جایـگاه خود را به طور مؤثر تقویـت کند. هند همزمان عضو گروه بریکـس BRICS و سـازمان شـانگهای اسـت و همچنین به پیمان امنیتی QUAD پیوسـته اسـت. این کشـور از سیاست های عدم تعهـدی کـه روزی چیـن پایه گـذار آن بـود، فاصلـه گرفته اسـت و همـان تغییر پارادایـمی که در سیاسـت خارجی چیـن تجربـه شـد، اکنـون در هنـد نیـز در حال وقوع اسـت و تاکنون بـه خوبی پیش رفته اسـت.

بنابرایـن، در حـوزه ی GCC، ایـالت متحـده، اروپـا و هنـد، اگـر بخواهیـم فصـل مشـترک آن هـا را بیابیـم، از زاویـه ی کریدورهـا و تأثیـری کـه ممکـن اسـت بر ما داشـته باشـند، بـا اجـازه ی آقای دکتـر بهکیـش، می خواهم بـه ایـن موضـوع بپـردازم. همان طـور که ملاحظـه می فرمایید، این کریدورها برای همه آشـنا هسـتند و من تنها سـعی کـرده ام آن هـا را در جایـگاهی قـرار دهـم تا ببینیم چگونـه محاصره ای که آقـای دکتر اشـاره کردند، برای ما رخ داده اسـت. آن خط قرمز، همان جاده ی ابریشـم اسـت که تا حدود زیادی تکمیل و پیشـرفته شـده اسـت. چینی هـا حـدود یـک تریلیـون دلار تحـت این عنوان در ۱۵۰ کشـور مختلف سـرمایه گذاری کرده انـد، بنادر مهم را بـه دسـت آورده انـد، و متأسـفانه مـا تـا حـدی از این قافله عقـب مانده ایم. یـک تریلیون دلار سـرمایه گذاری در جهان انجام شـده اسـت.