آیا رابطه مستقیمی میان ساعات کاری و رشد اقتصادی وجود دارد؟
سالهاست که این پرسش از سوی بسیاری از فعالان اقتصادی مطرح است که آیا بین تعداد ساعات کاری و نرخ رشد اقتصادی رابطهای وجود دارد یا نه؟ و آیا دلیل رشد پایین اقتصادی ایران به تعداد ساعات کاری مربوط است؟ برای پاسخ به این سوال، میتوانیم از مطالعات سایر کشورها استفاده کنیم. کشورهای اروپایی به طور میانگین ساعات کاری کمتری نسبت به ایالات متحده دارند. این موضوع باعث شده دولتهای اروپایی به این فکر بیفتند که شاید دلیل رشد اقتصادی کمترشان نسبت به آمریکا، کمتر بودن جمع ساعات کاری در اروپا باشد.
اما سباستین باک، اقتصاددان فعال در رصدخانه اقتصادی فرانسه (OFCE)، در این زمینه میگوید دلیل اصلی عقبماندگی اروپا از آمریکا، سرمایهگذاری ناکافی در فناوریهای نوین است. بهطوریکه بهرهوری به ازای هر ساعت کار در ایالات متحده بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۹ حدود ۱.۵درصد رشد داشته، درحالیکه در اروپا این رشد تنها ۰.۸درصد بوده است. این در حالی است که بر اساس بررسیهای «دنیای اقتصاد» میانگین رشد سطح بهرهوری نیروی کار به ازای هر ساعت کار بین سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۱ در ایران در کل اقتصاد برابر با منفی ۱.۸درصد و بدون احتساب نفت حدود منفی ۰.۷درصد بوده است. بنابراین مساله اصلی بازار کار در ایران، کم بودن بهرهوری است و با افزایش ساعات کار نمیتوان انتظار داشت این مساله بهبود پیدا کند.
به گفته کارشناسان، یکی از دلایل پایین بودن بهرهوری نیروی کار در ایران، کم بودن فناوریها و ابزار و روشهای نوین در دسترس نیروی کار است. هرقدر نیروی کار به ابزارها و شیوههای نوین دسترسی بیشتری داشته باشد، به طبع بهرهوری نیروی کار نیز افزایش خواهد یافت.
دلایل پایین بودن بهرهوری در ایران
پایین بودن بهرهوری در اقتصاد یک کشور میتواند تحتتاثیر دلایل مختلفی اتفاق بیفتد. یکی از مهمترین دلایل پایین بودن بهرهوری در ایران عدم بهکارگیری تجهیزات و شیوههای نوین برای تولید است. از طرفی تحتتاثیر تحریمها محدودیتهایی برای واردات تکنولوژیهای جدید به کشور ایجاد شده و از سوی دیگر سهم تحقیق و توسعه از تولید ناخالص داخلی در ایران پایین است. بهعبارتی به اندازه کافی در این بخش هزینه و سرمایهگذاری انجام نمیشود.
همچنین پایین بودن قیمت انرژی در ایران باعث میشود انگیزه چندانی برای بهینهسازی ماشینآلات و استفاده از تجهیزات نوین و تکنولوژیهای جدید وجود نداشته باشد. در واقع سوخت ارزانقیمت جای تکنولوژی و فناوری را گرفته است. همچنین به این موضوع باید توجه کرد که تصمیمگیریهای اقتصادی در ساختار سیاستگذاری ایران غالبا ناپایدار و کوتاهمدت هستند. این موضوع میتواند هم سرمایهگذاری را تحتتاثیر قرار دهد و هم برنامهریزیهای طولانیمدت برای ارتقای بهرهوری را دچار مشکل کند.
در مجموع، بهرهوری پایین در اقتصاد ایران حاصل ترکیبی از عواملی همچون کمبود سرمایهگذاری، تحریمهای بینالمللی و سیاستگذاری مبتنی بر افق کوتاهمدت است. به گفته تحلیلگران، بدون اصلاح در حوزه سیاستگذاری اقتصادی، بهبود تحقیق و توسعه، نمیتوان انتظار رشد پایدار و افزایش بهرهوری را داشت.