یکی از جلوههای این ناپایداری، بحران گرمای شهری است که بر اثر ترکیب تغییرات اقلیمی و شهرنشینی بیبرنامه به یکی از چالشهای حیاتی ایران و جهان تبدیل شده است. در بسیاری از کشورهای جهان بحران ناترازی با سیاستهای هوشمند شهری، توسعه فضای سبز، بازطراحی مصالح و سازهها و ارتقای دانش عمومی پاسخ داده شده است. اما در ایران، در حالی که بسیاری از شهرها در معرض مستقیم این تهدید هستند، هنوز هم الگوی توسعه شهری براساس الگوهای ناکارآمد و انرژیبر و فاقد هماهنگی با اقلیم پیش میرود. توسعه بدون پیوست محیطزیستی، بهویژه در حوزه صنعت، گواهی بر استمرار همان ذهنیت ناپایدار در حکمرانی توسعه است که به جای انطباق با شرایط بومشناختی، همواره در پی تحمیل رشد به سرزمین بوده است.
مشکل صرفا فنی یا فقر دانش نیست؛ یکی از مسائل اصلی، عدم درک کافی نهادهای اقتصادی از نقش حیاتی منابع طبیعی بهعنوان بستر اصلی توسعه است. تا زمانیکه ارزش اقتصادی منابع طبیعی به رسمیت شناخته نشود و محرکهای بازار به سمت سرمایهگذاریهای سبز و کمکربن هدایت نشوند، نمیتوان به تغییر الگوی توسعه امیدی داشت. در حال حاضر، نهتنها اقتصاد ایران از هزینههای بالای انرژی، بحران آب، تخریب زیستبومها و کاهش بهرهوری رنج میبرد، بلکه چشمانداز آن نیز با تغییر اقلیم بیش از پیش تیره میشود.
در مواجهه با این بحران، ضروری است برنامهریزی اقتصادی کشور براساس انطباق با واقعیتهای اقلیمی، ظرفیتهای بومی و راهبردهای بلندمدت استوار شود. گام نخست این مسیر، گنجاندن پیوستهای زیستمحیطی الزامی در تمامی طرحهای سرمایهگذاری است. اما فراتر از آن، باید منافع اقتصادی بازتعریف شود؛ منافعی که صرفا در رشد کوتاهمدت و مصرف منابع تعریف نمیشوند، بلکه پایداری و زیستپذیری بلندمدت را نیز دربرمیگیرند.
«باشگاه اقتصاددانان» در نهایت بررسی میکند، نجات شهرهای ایران از بحران گرما و نابودی منابع طبیعی، نیازمند همگرایی سهرکن است:
۱. بازنگری بنیادین در نگاه حاکم بر توسعه اقتصادی؛
۲. اتصال سیاستهای زیستمحیطی به منطق اقتصادی؛
۳. تقویت ظرفیتهای اجتماعی و نهادی برای حکمرانی پایدار.
در این صورت است که میتوان از مسیر ناپایدار فعلی عبور کرده و آیندهای قابلزیست برای نسلهای بعدی تضمین کرد.